ممکن است فردی را برای اولین بار ملاقات کنید و تصور کنید سالهاست که او را میشناسید. در کنار او احساس آرامش و راحتی زیادی دارید. شاید در ظاهر این حس بسیار خوشایند باشد، اما گاهی نشانهی خوبی نیست!
بهویژه وقتی کسی که تازه او را ملاقات کردهاید تا این حد حس خوب به شما میدهد را بد نیست زیر ذرهبین ببرید و خیلی سریع به او اعتماد نکنید.
خودشیفتهها اغلب «عشق پرحرارت»ی از خود نمایش میدهند و در این کار هم استاد تمام عیار هستند؛ آنها وانمود میکنند که حاضرند دنیا را به پای شما بریزند، هر چه شما بخواهید برایتان مهیا کنند و خواستههایتان را اجابت خواهند کرد.
اما مراقب باشید! این حرفها واقعیت ندارند و این فرد در حال پهن کردن دامی برای شماست.
نارسیستها در ابتدای رابطه با انواع توجهات و هدایا نظر شما را به خود جلب میکنند. سپس، وقتی مطمئن شدند که گرفتارشان شدهاید، سوءاستفاده کردن را آغاز خواهند کرد. اینجاست که هویت واقعی خود را به مرور نشان میدهند و با نقشههای ذهنی و ناخودآگاه خود سعی در کنترل کردن قربانی خواهند داشت.
با اینکه انسانهای مختلف، رفتارهای متفاوتی دارند اما خودشیفته ها در شرایط گوناگون رفتارهای مشابه به هم دارند. این شباهت به قدری زیاد است که تصور میکنید همهشان از روی یک دستور العمل مشخص در حال انجام وظایف خود هستند.
به گزارش روانشناسانی که به درمان قربانیان رابطه با خود شیفته ها میپردازند، نارسیستها بهطور آزاردهندهای از جملات و عبارتهای مشابه به هم در شرایط واحد استفاده میکنند. از این رو، میتوان با آگاهی از این موارد خود را در برابر رابطههای آزاردهنده مصون نگه داشت.
۱- مرحله کمال مطلوب
رابطه عاطفی با یک فرد خود شیفته خیلی سریع به جلو پیش میرود. قربانیها خیلی سریع و آسان در مخمصه گرفتار خواهند شد زیرا آنها علاقهمندیهای مشترک زیادی با هم دارند و تفاوتهایشان مکمل یکدیگر است.
به این توجه داشته باشید وقتی همه چیز خیلی سریع و خوب پیش میرود و طرف مقابل شما با سرعت زیادی احساس صمیمیت زیادی پیدا کرده است، باید بدانید که یک مشکلی در این میان وجود دارد.
در چند هفته اول رابطه عاطفی، فرد خودشیفته عموما از جملات زیر زیاد استفاده میکند:
- تو خود منی!
- تا الان هیچکسی شبیه تو تو زندگی من نبوده.
- هیچکسی به اندازه تو منو درک نمیکنه
- قسمت بوده که با هم آشنا بشیم.
- حسی که به تو دارم رو تا الان به هیچکس دیگهای نداشتم.
- من تنها دوست تو هستم؟ تو تنها آدم زندگی من هستی.
- من و تو به هیچ کس دیگهای نیاز نداریم، ما برای هم کافی هستیم.
- تو عالی هستی، زیبایی، باهوشی، مهربونی.
- ما تا همیشه پیش هم خواهیم موند.
۲- مرحله کاهش توجه
فرد خودشیفته به محض اینکه از وابسته شدن قربانی خود مطمئن شد، شخصیت واقعی خود را نشان میدهد. اینجاست که تحقیر یا سرکوب کردن شخصیت طرف مقابل آغاز میشود. آنها بهطور ناگهانی شروع میکنند به انتقاد کردن در مورد همه کارها و شخصیت طرف مقابل – یعنی همان فردی که تا دیروز عاشق و دلدادهی او بودند و نفس کشیدن بدون او برایشان ممکن نبود.
این کارها همه بخشی از نقشه یک خودشیفته است. او آگاهانه این کارها را انجام میدهد تا اعتمادبهنفس و غرور شریک عاطفی خود را از بین ببرد.
البته همه این کارها با فعالیتهای تاثیرگذار هم همراه هستند. به این خاطر که فرد خودشیفته میداند که برای از دست ندادن قربانی خود لازم است طوری رفتار کند که او تصور کند این رابطه ارزش حفظ کردن را دارد.
خود شیفته ها وانمود میکنند که عاشق شریک عاطفی خود هستند تا او این موضوع را باور کند. نتیجهی این کار این است که قربانی از رابطه خارج نمیشود اما دیگر آن اعتمادبهنفس واقعی را در خود احساس نخواهد کرد.
نارسیسیسمها در ارتباطات دوستانه و عاطفی خود، به امنیت و آرامش فرد مقابل اهمیتی نمیدهند و برایشان مهم نیست که شما حس خوبی دارید یا خیر. حتی در این مورد، برتری داشتن نسبت به شما به وی حس لذت میدهد بهگونهای که اگر احساس عدم امنیت داشته باشید، او در مقابل بهطور کامل خیالش راحت و خوشحال خواهد بود.
در این مرحله، نارسیست جملاتی شبیه به موارد زیر را به زبان خواهد آورد:
- تو دیوانهای!
- تو خیلی حساس و زودرنجی.
- تو عمرم آدم به عجیبی تو ندیدم.
- دوستام از تو خوششون نمیاد، اما من همیشه پیش اونا از تو دفاع میکنم.
- تو خیلی دمدمی و غیر قابل اعتمادی.
- مشکلت چیه؟
- دوستات برات مهم هستن یا من؟
- گریههات دل منو نرم نمیکنه، واسه چی اشک میریزی؟
- تو خیلی متغیری.
خودشیفته ها همچنین شروع میکنند به توجیه رفتارهای خود به گونهای که گویا از ابتدا با چنین مسایلی مشکل داشتهاند و به روی خود نمیآوردهاند. در چنین مواقعی جملاتی شبیه به گزنیههای زیر را به زبان خواهند آورد:
- من اینطوری هستم به این خاطر که خانوادهات خیلی به من بیاحترامی کردند.
- نامزد قبلیام به من خیانت کرده بود.
- عشق آسون نیست باید تلاش کنیم تا بیشتر همدیگرو درک کنیم.
- همه منو تنها گذاشتن، تو باید به من کمک کنی.
- من این کار رو میکنم چون نمی خوام تو رو از دست بدم.
- من این کار رو از قصد انجام ندادم، مشکلی داشتم.
- یادت نمیاد اوایل دوستیمون همه چیز چقدر خوب بود؟ من چه کارایی برات کردم؟
- تو حق نداری منو مواخذه کنی، میدونستی که مشکل برام پیش اومده بود!
آنها همچنین سعی میکنند با حرفها و رفتارهای خود، هرآنچه عشقشان دوست دارد را بیارزش کنند – حتی خانوادهاش را. برای این منظور هم دست به دامن هر حرفی میشوند. از جمله موارد زیر:
- من اصلا از دوستای تو خوشم نمیاد، اونا اصلا در شان تو نیستن.
- از این خوشت میاد؟؟؟ این افتضاحه!
- باورم نمیشه از چنین کاری خوشت میاد.
- خانوادهات منو دوست ندارند. نباید خیلی به دیدنشون بریم.
- اگه منو برای دیدن دوستات ترک کنی، عصبانی میشم.
افراد خودشیفته بهراحتی میتوانند بگویند ماست سیاه است و در این رابطه به حدی با شما بحث خواهند کرد تا قانع شوید که حرف آنها صحت دارد. بحث کردن با اینگونه افراد اتلاف وقت است زیرا بههیچعنوان از موضع خود کوتاه نیامده و حرف بقیه را قبول نمیکنند. بعلاوه، بهصورت ذاتی قدرتی دارند که قادر هستند در مورد مساله ای که به کمال به آن واقف هستید، شمارا بهاشتباه انداخته و احساس شک در دلتان ایجاد کنند.
افراد خودشیفته از هیچ کاری برای تحت سلطه گرفتن قربانی خود دریغ نمیکنند. برای این منظور به طرف مقابل لطف میکنند اما در واقع قصد دارند از این محبت در راستای تخریب شخصیت طرف مقابل سواستفاده کنند.
آنها برای تاکید صلاحیت خود در همه امور از جملات زیر استفاده میکنند:
- من رابطههای بیشتری داشتم به همین خاطر بهتر از تو میدونم چی باید بگم.
- تو نمیتونی اینو بپوشی چون من میگم.
- این باعث میشه تا مثل احمقها بهنظر برسی.
- لباستت خیلی کوتاهه.
- خودت میدونی که من از تو باهوشترم. میدونی که بیشتر از تو میفهمم.
- من بچه این شهرم، بهتر از تو اینجا رو میشناسم.
اگر قربانی شهامت این را داشته باشد که در مورد نحوه رفتار فرد خودشیفته اعتراض کند یا به دیگران بگوید، فرد نارسیست همه تلاش خود را به کار خواهد گرفت تا زندگی را برای قربانی تلختر کند. در چنین مواقعی از جملات زیر استفاده خواهد کرد:
- حالا که بقیه متوجه این مساله شدند، من بدتر میکنم.
- حالا که به اعتماد من پشتپا زدی، مجبوری هر جور شده دوباره اعتمادم رو جلب کنی.
۳- مرحله نادیده گرفتن و ترک کردن
پس از اینکه فرد خودشیفته به معنای واقعی قربانی خود را نابود کرد و اعتماد به نفس او را به طور کلی از بین برد، ماموریتش را تمام کرده و از رابطه خارج میشود. در اینجا دیگر قربانی حکم مهره سوخته را دارد و خودشیفته به سراغ قربانی جدیدی خواهد رفت.
یا ممکن است در این مرحله رفتارهای زننده آنها به حد اعلی خود برسد و از روشهای جدیدتر و بدتری برای سرکوب کردن و خرد کردن شخصیت طرف مقابل خود استفاده کنند. همه این کارها برای این است که «برنده» از رابطه خارج شوند.
آنها از جملات مشابه زیر برای تخریب شخصیت قربانی استفاده کنند:
- همه از تو متنفر هستند.
- تو آدم بدی هستی.
- هیچکسی نمیتواند تو را دوست داشته باشد.
- من خیلی خوب بودم که تونستم تو رو تحمل کنم.
- تا آخر عمرت باید تو تنهایی خودت بمونی.
- خودت این کار رو با خودت کردی.
اگر در دوستی و ارتباط خود به نارسیسیسم ها کمتوجهی کنید، این انتظار را داشته باشید که شمارا ترک نمایند. آنها اگر چیزی که توقع دارند را دریافت نکنند، ناراحت شده و بدون توجه به احساسات درونی، به دوستیهایشان پایان میبخشند. این شخصیتها عموما دوستان خود را از میان انسانهای باکلاس انتخاب میکنند تا حس خاص بودن داشته باشند. بهندرت پیش میآید که پیرامون یک خودشیفته انسان غیر جذاب، معمولی یا دوستنداشتنی ببینید.
اوضاع از این هم بدتر خواهد شد
بهترین کار برای در امان ماندن از ناسزاها و تهدیدهای یک فرد خود شیفته این است که هر چه سریعتر از این رابطه بیرون بیایید.
نارسیستها قربانیان خود را در بدترین شرایط روحی نگه میدارند. آنها با اعمال استرسهای زیاد و فشارهای روحی مداوم قربانی را به مرحلهای از خود بد بینی میرسانند که تا مدتهای مدیدی نمیتواند اعتماد به نفس از دست رفته خود را بدست بیاورد.
اگر این جملات برایتان آشناست، برای حفظ سلامت روحی و جسمی خود لازم است هر چه سریعتر از این رابطه بیرون بیایید.
نوشته به تو محبت میکنم تا اسیر من باشی! اولین بار در روزیاتو پدیدار شد.